در ادامه حرکت رسانه ای تحت عنوان “معرفی فرهیختگان مددکاری اجتماعی استان اصفهان” که در قالب سلسله مصاحبه های اختصاصی با فعالان و پیشکسوتان این حوزه در استان اصفهان در دستور کار این پایگاه تخصصی قرار گرفته و مرحله به مرحله، به شکل برنامه ریزی شده در دست اجرا می باشد، قسمت چهاردهم آن مصاحبه با آقای جواد حاجی زاده می باشد که به شرح ذیل صورت پذیرفته است.
ضمن سلام و عرض ادب و احترام؛
- لطفاً خودتان را به اختصار معرفی بفرمایید. از چه سالی با مددکاری اجتماعی آشنا شدید؟ و از چه سالی در این حرفه مشغول به فعالیت هستید؟ در حال حاضر در کدام سازمان فعالیت دارید؟
با سلام و احترام، اینجانب جواد حاجی زاده متولد سال ۱۳۵۶ هستم. دارای مدرک کارشناسی مددکاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی هستم. در حال حاضر متاهل و دارای ۲ فرزند هستم. در سال ۱۳۷۸ در کنکور سراسری رشته علوم انسانی پذیرفته شدم پس از فارغ التحصیلی در مهر ۱۳۸۲ در آبان ماه ۱۳۸۲ به صورت طرح نیروی انسانی در واحد مددکاری بیمارستان شریعتی تهران مشغول به کار شدم. در سال ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۴ در انجمن حقوق کودک تهران عضو شدم و کار در خانه کودک شوش را آغاز نمودم. پس از آن در آزمون استخدامی دانشگاه علوم پزشکس قم شرکت نموده (سال ۱۳۸۵) و فروردین سال ۱۳۸۶ در واحد مددکاری اجتماعی بیمارستان کامکار عرب نیا قم مشغول به کار شدم و پس از دوسال و نیم به صورت انتقالی به دانشگاه علوم پزشکس کاشان انتقال یافتم (سال ۱۳۸۸) و از آن موقع تا کنون در بیمارستان شهید بهشتی کاشان مشغول به کار می باشم.
- به نظر شما حوزه فعالیتی خدمات تخصصی اجتماعی از گذشته تا به حال چه تغییرات کمی و کیفی داشته است؟ اوضاع فعلی ارائه خدمات مددکاری اجتماعی را چگونه ارزیابی می کنید؟
به لحاظ کمی نسبت به گذشته دانش آموختگان رشته مددکاری اجتماعی رشد قابل توجهی داشته است و تا حد امکان از فارغ التحصیلان این رشته در پست های مرتبط استفاده می گردد، اما مشاهده می گردد هنوز خیلی از سازمان ها و اداره ها از کارشناس غیر مددکار اجتماعی استفاده می نمایند.
رسیدن به نقطه مطلوب هنوز فاصله بسیار زیاد است چرا که هنوز در دانشگاه های ما مددکاری اجتماعی کاملا تخصصی و به روز تدریس نمی شود، بسیاری از اساتید دانش شان به روز نیست، ضعف های ساختاری در واحد های درسی مددکاری اجتماعی وجود دارد، بسیاری از دروس ضرورتی برای تدریس ندارند و بسیاری از دروسی که نیاز به ضرورت آن ها احساس می شود وجود ندارد، هر سازمان و ارگانی که در آینده از مددکاران اجتماعی استفاده می نماید بایستی دروس شغلی مددکاری تخصصی سازمان زیربط در فیلد کارورزی بطور دقیق و علمی تدریس شود تا زمان به کار گیری کارشناسان این رشته، مددکاران اجتماعی توانمند به کار گمارده شوند.
در وهله ورود به دانشگاه بایستی گزینش مناسب جهت این رشته وجود داشته باشد تا مددکاران اجتماعی که از هر حیث توانمندی روحی و علمی مناسب دارد وارد این رشته شود.
تغییر نگرش ساختاری در سازمان ها و ادارات مختلف نسبت به کارکرد واقعی مددکاری اجتماعی بایستی بوجود آید و وزیران، معاونین، مدیران و … در مراکز مختلف نسبت به مددکاران اجتماعی تخصصی واقعی دیدگاهشان تغییر یافته و از نگرش سنتی حاکم بر ساختار اداری کشور نسبت به این رشته به سمت نگرش مدرن حرکت کنیم.
- جهت ارتقاء کمی و کیفی خدمات مددکاری اجتماعی در سازمان های مختلف اجتماعی چه پیشنهاداتی دارید؟
جهت ارتقای کمی خدمات مددکاری اجتماعی بایستی به مرور دانش آموختگان این رشته به مرور با توجه به ردیف های بودجه ای مشخص به کار گمارده شوند به دلیل گسترش آسیب های اجتماعی ضرورت وجود مددکار اجتماعی در مراکز، سازمان ها و نهادهای مختلف احساس می گردد.
اما از لحاظ کیفی بایستی بطور مستمر مددکاران اجتماعی در اداره ها دانش شان به روز گردد و ارتقا یابد و از حالت کارمندی بیرون آیند. آموزش های مفیدی مرتبط با دستگاه شغلی در خصوص انواع آسیب های اجتماعی، جرم شناسی، کودکان خیابانی، زندانی ها، کودک آزاری، خشونت خانگی، اعتیاد، آزار جنسی و .. و این آزمون ها و آموزش ها به صورت کاملا علمی همراه با آزمون های دقیق و با تشویق های ارتقای شغلی برگزار شود. .از متون، مقالات علمی داخلی و خارجی به طور مکرر استفاده گردد.
حتی در خصوص تغییر نگرش مدیران سازمان ها، دوره های آموزشی برای ایشان در نظر گرفته شود به طور نمونه در کارگروه مددکاری بیمارستان بایستی کلینیک تخصصی مددکاری اجتماعی راه اندازی شود تا مددکار اجتماعی، پزشک، روانپزشک، مشاور و روان شناس در قالب تیمی تخصصی پیگیر تک تک آسیب های اجتماعی بوجود آمده در سازمان خود باشند.
- به نظر شما چقدر با استاندارهای ارائه خدمات تخصصی مددکاری اجتماعی به جامعه هدف فاصله داریم؟ برای جبران خلاء های موجود و برای رسیدن به حد و حدود قابل قبول در این خصوص چه تدابیری باید اتخاذ بشود؟
به نظر بنده با استاندارد های خدمات تخصصی مددکاری اجتماعی فعلا فاصله ی زیادی وجود دارد، به لحاظ آموزش مددکاران اجتماعی قوی نیستند و آموزش های لازم را نمیبینند بیشتر حالت کارمندی حاکم است تا مددکاری اجتماعی تخصصی، ارتباط قوی به دلیل نگرش نادرست از مددکاری اجتماعی بین مدیران، روسا و … وجود ندارد. انسجام درستی از مددکاری اجتماعی سراسری در کشور به وجود نیامده که تمام اقلیم ها، نژادها، فرهنگ ها و … را در بر گیرد. اگرچه به طور مثال مددکاری اجتماعی در وزارت بهداشت به معاونت اجتماعی انتقال یافته است اما دید کلی که دور نمای آن هویداست بحث خیریه محوری مددکاری اجتماعی است که با مددکاری اجتماعی تخصصی و مدرن و آسیب شناسانه فاصله دارد. برای چندمین بار تاکید می کنم بایستی نگرش ساختاری راجع به مددکاری اجتماعی عوض شود و این از وظایف انجمن مددکاری اجتماعی و دایره مددکاری اجتماعی وزارتخانه ها و ادارات و سازمان های مختلف می باشد.
- دورنمای حوزه مددکاری اجتماعی ایران را چگونه ترسیم می کنید؟
دورنمای این حوزه باتوجه به فعالیتی که انجمن مددکاری اجتماعی و همچنین انجمن علمی مددکاری اجتماعی و فعالین این عرصه در وزارت خانه های در حال پیگیری آن هستند روشن است اما این نیاز دارد به انسجام درونی مددکاران اجتماعی و استفاده از تمام افکار تخصصی که وجود دارد و به کارگیری این تفکر با استفاده از تجربه جهانی مددکاری اجتماعی بر اساس برنامه ریزی های دقیق، کلان نگر باتوجه به جامعه ایران شرایط اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایران بوجود آید. به امید حرکت به سمت تخصص گرایی این رشته مهم و اثرگذار در جامعه ایران.
و اما در پایان لازم میدانم از چند تجربه کاری ام در خانه کودک شوش تهران و همچنین واحد مددکاری بیمارستان شریعتی تهران مطالبی را عرضه بدارم.
در کار با کودکان کار و افغان در خانه کودک شوش و آموزش آنان در مدرسه غیردولتی که بصورت داوطلبانه در شیفت عصر در روزهای جمعه دائر بود مشاهده می گردید کودکان سنین پایین که به جهت کار و فقر مالی خانواده از تحصیل در مدارس دولتی بازمانده بودند و همچنین برخی کودکان افغان ساکن جنوب شهر تهران برای سواد آموزی به مدرسه می آیند و برای رفع برخی احتیاجات خود و خانواده شان (از قبیل نیازهای مالی یا بهداشتی درمانی) به خانه کودک شوش مراجعه می نمایند، نکته جالب این بود که اکثرا داوطلبان آموزش و تدریس و یا اداره کنندگان خانه کودک از دانشجویان دانشگاه های فنی و صنعتی نظیر صنعتی شریف، امیرکبیر، علم و صنعت و … بودند و چون غالبا دیدگاه علوم اجتماعی نداشتند نحوه ی برخوردشان با کودکان کار و خیابان غالبا سخت افزارانه بود که متفاوت بود با دانش آموختگان رشته های علوم انسانی و علوم اجتماعی که از دید جامع تری نسبت به انسان، نیازهای او و مسائل و مشکلات اجتماعی، تربیتی و فرهنگی برخوردار بودند و باز مشاهده می گردید حتی دانش آموختگان رشته های علوم اجتماعی دچار ضعف های آموزشی هستند که بایستی نحوه کار با کودکان کار، آسیب شناسی کودکان کار و خیابان، کارورزی های دقیق و علمی براساس تجارب بشری در واحدهای درسی دانشگاهی گنجانده شود و حتی اساتید ما در این زمینه های آسیب شناسانه بایستی دوره های بازآموزی ببینند و معاونت های اجتماعی در شهرداری های مناطق مختلف در مبحث علمی و اجتماعی و تیم های تخصصی مددکاری و روان شناسی فعال شوند و این نگرش مکانیکی به انسان به طور کلی تغییر پیدا کند.
و اما تجربه کاری ام در بیمارستان شریعتی تهران که اوایل کارم همزمان گردیده بود با زلزله بم که ما پذیرای جمعی از مجروحان حادثه در بیمارستان بودیم، به طور وفور کمک های مالی مردم تهران به بیمارستان فرستاده میشد اما نگاه مددکارانه بر پایه ملاحضات روان شناسی در بین کادر پزشکی، پرستاری، … وجود نداشت و این ضعف علمی دانشگاه های علوم پزشکی ما را در مبحث علوم اجتماعی می رساند و بایستی وزارت بهداشت نسبت به راه اندازی کلینیک های تخصصی مددکاری، مشاوره، روان شناسی و روان پزشکی را در بیمارستان های دولتی فعال نماید و این کلینیک ها با نهادها و سازمان های زیربط در حوزه آسیب های اجتماعی تبادل علمی و تجربی به طور مستمر داشته باشند، البته کاری است زمان بر و نیاز به پیگیری دشوار و اما ممکن.
مصاحبه و گردآوری: هما صدری؛ مددکار اجتماعی
انتشاریافته در مجموعه رسانه های مددکاری اجتماعی ایرانیان